کد مطلب:106951 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

حکمت 253











[صفحه 639]

وقتی كه به امام (ع) خبر دادند، لشكر معاویه، بر شهر انبار یورش برده و آنجا را غارت كرده است، خود امام (ع) با پای پیاده از شهر بیرون آمد تا به نخیله رسید. مردم آن حضرت را دیدند، عرض كردند: یا امیرالمومنین، ما آنها را كفایت می كنیم. حضرت در جواب آنها گفت: (به خدا قسم شما مرا از خود كفایت نمی كنید تا چه رسد به دیگران؟ اگر رعیت پیش از من از جور حكمرانان خود شاكی بودند، من امروز از ستم رعیتم شكایت دارم، مثل این كه من پیرو ایشانم و ایشان زمامدار، و یا من فرمانبردارم و ایشان فرمانده!) پس از آن كه امام علیه السلام ضمن گفتاری طولانی- كه ما برگزیده ای از آن را در خلال خطبه ها بیان داشتیم- این سخنان را گفت، دو مرد از پیروان امام (ع) جلو آمدند، یكی گفت من جز خودم، و برادرم اختیاردار دیگران نیستم، پس یا امیرالمومنین چه دستور می دهی، تا انجام دهیم، امام (ع) فرمود: آنچه من می خواهم، كجا از شما دو تن ساخته است؟ شرح این فصل از سخن به صورت مشروح در ضمن خطبه ها گذشت.


صفحه 639.